میروم صندوق اندوه مرا دفن کنید
دشت دلگیر شده کوه مرا دفن کنید
میروم تا که نگویند زمین گیر شده
با من این غصه انبوه مرا دفن کنید
بدنم را بگذارید در آغوش زمین
همزمان با بدنم روح مرا دفن کنید
فصل عمری که خزانی شده در این ایام
در خزان قامت نستوه مرا دفن کنید
شعر گفتم همه ایام و شما نشنیدید
شعر های همه مطروح مرا دفن کنید
صفحه عمر رسید است به آخر یاران
صفحهٔ دفتر مفتوح مرا دفن کنید
روحم آزرده شد از رخوت ناکامیها
با من این روحک مجروح مرا دفن کنید