ریختم طرحی نوین، اندر گُلستانِ شما باز کردم روزنی، در سقف افکارِ شما همچو شمع روشنی، سوزم برای انجمن رو سپیدم من، به بیداریِ وجدانِ شما می رسد روزی که زنجیر غلامی بشکند دیده ام در غیرتِ زن ها و مردانِ شما زخم ها خورده، درون زندگی، اندیشهام تا که من پیدا نمودم، گوهرِ جانِ […]
بیا یکدم تو از بهرِ تماشا ببین چه جلوه هائی داره اینجا بوَد کارِ خداوند تعالی میان کوه ودشت گل لانه کرده که ورزن را کنون گلخانه کرده بنفشه با شقایق هم نشین است تمام دشت ورزن اینچنین است بوَد لاله عروس دشت ورزن بیا بنشین کنار چشمهء من بنوش یک جرعه از آب گورا […]
شهریور رو به مهر و من آشوبم عمریست که وانمود کردم خوبم عمر طرب و جوانی ام را دادم بر مسند غم هماره من منصوبم امروز که فردا شدهء دیروز است بر طبل غم روز دی ام می کوبم در حسرت حال روز من جمعی هست بس رنگ رخم ام نگاشت من مطلوبم یک عمور […]
مورود روستائی است از دهستان ارنگه بخش اسارا ,شهرستان کرج ,واقع در ۳۸هزار گزی شمال خاوری کرج با ۱۳۰۰تن سکنه اب ان روستا از چشمه سارها مورد استفاده قرار می گیرد . یا به عبارتی دیگر روستای مورود در ۳۵ کیلو متری جاده کرج_چالوس قرار دارد.این روستا با یک جاده اسفالت که حدود ۵ کیلو متر طول دارد […]
در شهر، چقدر! سگ فراوان شده است؟ اِنگار که سالِ قحطِ باران شده است! آن کوچهء آشتی کنان، یادت هست؟ امروز، مکانِ قهرِ یاران شده است!
سَرَک می کشم! دوباره! از کنارِ شهریور! نشسته مثلِ طلبکار! شهریور! حکایتش! چو حکایتِ نفس می ماند! آید به جان و نَرود، شهریور! نفسی نمانده برای مهر! مهربانا!! تو بگو! بِرود شهریور! #حمید_حشمدار